فرقان

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

طلبه سیرجانی

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ
للحق طرح نوشت : آقای طلبه! کاش حداقل ضد انقلاب بودی تا شاید صدای فریادت از درون زندان، به گوش تمام رسانه ها می رسید. تو از ستار بهشتی هم مفلوک تری برادر! که اگر نبودی حداقل قوه قضاییه پاسخی برای حبس تو داشت. یا حداقل مجلس هیات تحقیق و تفحصی برای تعیین سرنوشت ات، راه می انداخت. و کاش و هزاران ای کاش دیگر. و سهم من از تو، همین به تصویر کشیدن معلق ماندن ات میان  زمین و هوا و پرسش های تو که کله پا شدند! کاملا بی ربط : آهاااااااااااای نامردها! چند بغض به یک گلو؟!

امام خامنه ای

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۴۱ ب.ظ
للحق طرح نوشت : مظلوم ترین شاخص تاریخی این دیار تویی! آری ای نهم دی ماه. بگذار رسانه ها هیچ حرفی از تو نزنند. اما مردم خوب یادشان هست که تو با همه راهپیمایی های دیگر تاریخ این انقلاب متفاوتی. از شعارها تا آدم هایت. تو برای ما روز خدایی. کاملا بی ربط : خیلی گران تمام شد این آب خواستن / یک مشک از قبیله ی ما یک عمو گرفت

عکس های با کیفیت از شهدا

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۰۳ ق.ظ
عکس های شهید محمد ابراهیم همت                                                                                عکس های شهید مهدی زین الدین                            عکس های شهید مهدی باکری

امام زمان خون می گرید

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۵۸ ق.ظ
یکی از مداحان زاهد و عابد تبریز به نام ملاسلطان علی، به زیارت حضرت صاحب(عج) نائل آمد. از حضرتشان پرسید: این قولی که از شما نقل میکنند مبنی بر اینکه:"اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه میکنم"، صحیح است؟ حضرت فرمودند: بله، درست است. - آیا برای مصیبت ارباً اربا شدن عمویتان حضرت علی اکبر(ع) است که شما خون گریه می‌کنید؟ - اگر عمویم علی اکبر(ع) هم بود، خود خون گریه میکرد. - آیا برای مصیبت علقمه و عمویتان حضرت ابالفضل العباس(ع) است؟ - اگر عمویم عباس(ع) هم بود خون گریه میکرد. - آیا برای مصیبت جدتان حضرت سید الشهدا(ع) و گودی قتلگاه است؟ - اگر جدم هم بود، خون گریه میکرد. - پس این کدام مصیبت است که شما برایش خون گریه میکنید؟ - اسارت عمه جانم زینب(سلام الله علیها) ... به نقل از http://khabaronline.ir

چریک انقلاب

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ق.ظ
زندگی و سلوک شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو از سه جنبه قابل بررسی و تامل است . اول آنکه او الگوئی ممتاز از یک چریک اسلامی است. پیش از آنکه او قدم در آوردگاه مبارزه بنهد، مبارزات مسلحانه و چریکی، از جنبه نظری و عملی، منحصر و در تیول گروه های چپ و مارکسیستی بود. ظهور اندرزگو و بروز توانایی های شگفت و خارق العاده او، الگویی از جنگ چریکی بر مدار اندیشه های اسلامی را رقم زد و همزمان با او و پس از او بود که عده زیادی به این عرصه پا نهادند.نام او و تداوم مبارزاتش در طول پانزده سال، به تمامی کسانی که در این مسیر گام نهاده بودند، نیرو و روحیه داد و افسانه شکست ناپذیری ساواک را به سخره گرفت. از سوی دیگر اندرزگو، الگو و اسوه ابتکار است. وی بسیاری از این آموزه های دقیق را در جایی نیاموخته بود و بسیاری از شیوه هایش ابتکاری و محصول فکر و اندیشه شخصی او بودند. بهره ای که اینک می توان از این جنبه از شخصیت اندرزگو گرفت، استفاده از شیوه های خلاقانه او در عرصه هایی است که مسلما دشوارتر از مبارزه مسلحانه نیستند. این نبوغ سرشار و کم نظیر تا بدان پایه بود که ساواک به رغم دشمن انگاشتن، تعقیب و حتی شهادت او نتوانست هیچ گاه به عمق و گستره فعالیت های وی پی ببرد. بسیاری از انبارهای اسلحه های او پس از انقلاب توسط دوستانش کشف شد و مورد استفاده نهادهای انقلابی قرار گرفت.جنبه سوم شخصیت وی، خدا باوری و توکل است. بسیاری بودند که قولاً و عملاً چنین وانمود می کردند که یک چریک و مبارز مسلحانه نیازمند ورود به عرصه های معنوی و عبادی نیست و همین که مبارزه را برگزیده است، حکم عبادت را دارد، در حالی که شهید اندرزگو به گفته بسیاری از کسانی که او را به نیکی می شناختند، بیش و پیش از هر چیز، عارف بود و در بسیاری از عرصه ها، به منزلت شهود رسیده بود که بارزترین جلوه آن، احساس رسیدن به مرحله وصل در واپسین ماه های حیات و به ثمر رساندن طفل نوپای انقلاب بود.جمع بین این خصال از او چهره ای ساخته که می تواند الگوئی در خور اعتنا باشد. نمادی بهتر از اندرزگو نمی توان فرا روی جوانانی قرار داد که سراپا شور و تحرکند و به الگویی نیاز دارند که ضمن هماهنگی با ویژگی های سنی آنها، از ایمان و توکل بالایی نیز برخوردار باشد. امیدواریم روزی برسد که مسئولین فرهنگی ما، دین خود را نسبت به این شخصیت ادا کنند، زیرا در عین حال که وجود همه ما مرهون و مدیون شهداست، برای تشخیص مسیر نیز به این الگوها نیاز وافر داریم .

شهدا

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۳۲ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم شهید همت محمد ابراهیم روز 12 فروردین 1334 در شهرضا در خانواده ای محروم، اما متدین و متقی پا به عرصه هستی گذاشت. از همان ابتدای ورود به مدرسه، هوش و استعداد بالای خود را بروز می دهد و دوره دبستان و دبیرستان را با موفقیت تمام پشت سر می گذارد. از همان دوران تحصیل، عشق و انس و علاقه خود را نسبت به قرآن و معارف مذهبی بروز می دهد و در محافل قرآن و کلاسهای مذهبی شرکت می کند. فعالیتهای شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1352 پس از دریافت دیپلم، در دانشسرای اصفهان به تحصیل ادامه می دهد. پس از گرفتن مدرک تحصیلی، به سربازی می رود و در آشپزخانه لشگر، به عنوان مسئول آنجا انجام وظیفه می کند. او از این دو سال به عنوان تلخ ترین دوران زندگی یاد می کند. محمد ابراهیم در ماه مبارک رمضان، سربازان را به روزه گرفتن ترغیب می کند و قول تهیه سحری را به آنها می دهد؛ اما «ناجی» فرمانده وقت لشگر، وقتی از این موضوع مطلع می شود، سربازان را وامی دارد که روزه خود را بشکنند و این حرکت ضد دینی ناجی برای محمد ابراهیم، سخت گران می آید. او در همین دوران، به ماهیت پلید رژیم شاه پی می برد و مبارزه خود را علیه این رژیم آغاز می کند. وی با مطالعه تعدادی کتاب ممنوعه، نسبت به مسائل سیاسی روز آشنا می گردد و از آن پس، قعالیتهای خود را علیه رژیم ستمشاهی گسترش می دهد و به افشای مفاسد و جنایتهای رژیم می پردازد. پس از پایان سربازی، در روستاهای اطراف زادگاه خود، به شغل معلمی روی می آورد. ابراهیم در این مدت با چند روحانی متعهد آشنا شده و ارتباط نزدیک برقرار می کند و از طریق آنان با شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بیشتر آشنا می شود و از آن پس، دل در گرو عشق و آرمان ایشان می سپارد. با اوج گیری انقلاب به عنوان چهره ای شاخص، به روشنگری جوانان و مبارزه علیه رژیم می پردازد و برای دیدار روحانیون و گرفتن اعلامیه و نوار، به شهر قم رفت و آمد می کند. مبارزات شهید همت بدان جا می کشد که از سوی عوامل ساواک مورد تعقیب قرار می گیرد؛ اما او هوشمند تر از آن بود که دست ساواک بیفتد. شهر به شهر سفر می کند و به فعالیتش علیه رژیم ادامه می دهد. اولین قطعنامه مذهبی با شالوده سیاسی، در اداره آموزش و پرورش شهر، توسط او قرائت می شود. یکی از بندهای این قطعنامه انحلال ساواک بود. پس از این حرکت، ناجی، فرماندار نظامی اصفهان، حکم اعدام او را صادر کرد. حتی یکبار به جانش سو قصد می شود، که تیر به فرد دیگری به جای شهید همت اصابت می کند.                              شهیدآوینی شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت: "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."                          شهید برونسی در سال هزار و سیصد و بیست و یک، در روستای «گلبوی کدکن»، از توابع تربت حیدریه، قدم به عرصه ی هستی نهاد. نام زیبنده اش گویی از لحظه هایی نشأت می گرفت که در فرمایش « الست بربکم»، مردانه و بی هیچ نفاقی، ندا در داد:«بلی»؛ عبدالحسین.  روحیه ی ستیزه جویی با کفر و طاغوت، از همان اوان کودکی با جانش عجین می گردد؛ کما این که در کلاس چهارم دبستان، به خاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی، و فضای نامناسب درس و تحصیل، مدرسه را رها می کند. در سال هزار و سیصد و چهل و یک، به خدمت زیر پرچم احضار می شود که به جرم پایبندی به اعتقادات اصیل دینی، از همان ابتدا، مورد اهانت و آزار افسران و نظامیان طاغوتی قرار می گیرد. شهیدبابایی شهید عباس بابایی (۱۳۲۹-۱۳۶۶) سرلشگر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی شرکت کننده در جنگ ایران و عراق و فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که در جنگ ایران و عراق شهید شد.